۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه

پیکره تاریخی بوزقورت فدرال بنیان گذار اندیشه فدرالیسم در تاریخ جهان!


ز کار خام کسی سودی ندارد
جامی 



از اینکه این تصویر می‌تواند نمادی از گرگ آسمانی باشد هیچ بحثی نیست ولی از جایی که من یاد گرفتم ههیچوقت نباید از یاد ببرم که تمام مفاخر اندیشمندان دانشمندان ادبا ورزشکاران پادشاهان و... در دنیا بوزقورت بوده‌اند ویا به نحوی زیر پوشش آن‌ها و برای این باید یاد بگیرم چگونه می‌توان کاری کرد که یک بوزقورت بوده باشند و از بازماندههای گرگ آسمانی و از آنجاییکه همه ما نیک می‌دانیم یک بوزقورت هم می‌تواند یک سفید پوست هم یک زرد پوست و هم سیاه پوست و هم سرخ پوست باشد و این از ویژگی‌های ممتاز یک بوزقورت است و برای اینکه مانقورت نباشم گفتم بیام منم یک چیز بنویسم مگر من چی کم دارم از دیگر بوزقورتان! 
چند روزی بود که به فکر یک فکر بکر بودم تا اینکه یهویی برخوردم به نوشته یکی از دوستان بنام نقشۀ خیالی ایران فدرال از دید یک پانترک! 
نتوانستم از اینکه این آقا مایی را که کلی زحمت کشیدام تا بوزقورت شویم را دست کم بگیرد بگذرم  باید به او نشان می‌دادم که کجایش را دیده‌ای بنده خدا که ما را دست کم گرفته‌ای بهمین سادگی مطلبی نوشته‌ای در مورد فدرالیسم و یادت رفته که باید از چگونگی پیدایش این واژه در جهان که توسط نیای بزرگ ما ابداع شده  است هم سخنی بگویی و گرنه از نظر تاریخی معتبر نخواهد بود!
کلی عصبانی شده بودم هر کاری کردم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم گفتم باید کاری کنم کارستان! 
تا اینکه الان داشتم برای نگارش مطلبی دنبال تمثال مبارک بوزقورت اول همون  خود گرگ آسمانی  می‌گشتم که چشمم به این عکس افتاد پیش خودم گفتم: 
یار در خوانه و ما گرد جهان می‌گردیم... 
این‌‌ همان چیزی بودمکه دنبالش بودم خوب حالا فقط مانده بود که قلم بدست بگیرم و به شیوه بزرگانی چون استاد بزرگ پاره پوره و شیاف آبادی و مهران بروس لی و... بنویسم خوب نیت کردم و از روح گرگ آسمانی کمک خواستم و به قلم فوت کردم هنوز به فوت سوم نرسیده بودم که خودش راه افتاد ودر باب پیدایش فدرالیسم و تاریخچه اش اینچنین  نوشت:


در افسانه های کهن آمده است  که پیش از پیدایش انسان بر روی پس از اینکه جانداران نتوانستند به همدیگر به عدل رفتار کنند توسط خدایان آسمان‌ها به  زمین فرستاده شد و با نیروی آسمانی خویش کاری کرد کارستان !چرا که کاری کرد تا  فرزندان شیرخوارش هنگام شیرخوردن هر کدام بنا به موقعیت، از حاکمیت و مالکیت خویش یا قسمتی از حاکمیت و مالکیت خود از سینه‌ای که نصیبش شده بود به نفع دیگری که قدرتمند‌تر است و یا به نفع خود وی هنگامی که طعمه‌ای گیر نیاورده و بر اثر گرسنگی شیر تولید نکرده است چشمپوشی می‌کند و در عوض مورد حمایت او قرار می‌گرفت.
البته روش‌های خاصی هم برای حل اختلاف هنگامی که میان وی و و هر کدام از فرزندانش یا درگیری‌های میان فرزندانش پیش می‌آید مقررکرده بوده است و برای نمونه برای اندام خود قوانین ویژه ای تعریف کرده بوده است تا همه فرزندان در ساعات مشخص تغذیه شوند و هرکس که از این منظور سرپیچی می‌کرده وی را بشدت تنبیه و در صورت تکرار یک لقمه چپ می‌کرده و برا همین منظور برای تسلط بیشتر بر آن‌ها تمرکز زدایی می‌کرده است چنانکه هر کدام از سینه‌های آویخته‌اش را در اختیار یکی از ان‌ها قرار می‌داده تا تمرکززدایی کرده باشد  وبا جلوگیری از  هجوم و تجمع آن‌ها در دست یابی به منابع با یرسمیت شناختن و خودمختاری دادن به آن‌ها نوعی رقابت در نحوه مصرف ایجاد کند و حتی به آن‌ها امکان این را داده بوده است که با ایجاد و تقویت فدراسیون و سندیکایی بین آن‌ها به نوعی هر کدام بدیگری در ایجاد حاکمیت ملی خود از منبع تحت حاکمیت خود اقدام کند تا مازاد بر مصرف خود را در ازای دریافت هرگونه وجه المعامله‌ای بسود طرفین یا سایر جانداران دیگر قرار دهد!
این روش زندگی همینگونه ادامه پیدا میکند تا هنگامی که بر اثر آمیزش گرگ آسمانی با یک جاندار  تازه جهش پیدا کرده یک جاندار نو پدید می آید که بعدها نام خودش را به احترام گرگ آسمانی هدیه خدایان  بوزقورت مینامد و برای اینکه جبران محبتهای او را کرده باشد بهتر این میبیند که روش زندگی وی را مو به مو انجام دهد !




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.