۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

تندیس مومی خونخوار‌ترین شاه ایرانی آغامحمد خان قاجار!



کین مدار آنها که از کین گمرهند
گورشان پهلوی کین داران نهند

مولانا

آغا محمد خان قاجار (۱۱۲۱ در استرآباد - ۲۸ خرداد ۱۱۷۶ در شوشا) بنیان‌گذار دودمان قاجاریه در ایران است.


بی‌شک همه شاهان و فرمانروایان جنایتهای بسیاری کرده‌اند در این بین اما کمتر کسانی هستند که تاریخ آدمی با نفرت از آن‌ها یاد می‌کند و سمبل کشتار و جنایت در تاریخ و جهان شده‌اند مانند نرون و آتیلا و چنگیز که هرکدام به نوعی شهرت جهانی دارند. در این میان آغامحمد خان قاجار هم به نوعی یادآور چنین جنایتهایی است او بیرحم‌ترین شاه ایران است که جنایتها و فجایع بزرگی را از روی کینه توزی در ایران انجام داده که هرکدام به تنهایی میتواند فاجعه ای بشری در تاریخ به حساب آید اما در این میان  فقط شرح جنایاتش در کرمان  میتواند بتنهایی  مایه نفرت مردم از وی در  تاریخ ایران و جهان  باشد. برای نمونه فقط یکی از افتخاراتش این است که پس از ورود به کرمان دستور داده است همه مردم شهر را از دم تیغ بگذرانند و چشمان زندگان و مردگان را در بیاورند و پیش روی او قرار دهند! دستور داد ه است که کوهی بلند از چشمان مردم کرمان پیش روی وی بسازند چشم همه مردان شهر را که به روایتی بیست هزار جفت چشم بوده بوسیله سپاهش از کاسه درآورده و  تقدیم  به خان قاجارکنند و بنا بروایتی هم بگفته سر پرسی سایکس این تعداد را هفتادهزار جفت چشم می‌دانند!
همچنین آغامحمدخان به سربازان خود دستور تجاوز به زنان و کودکان شهر و دستور تاراج و یغمای اموال مردم را می‌دهد که این آزاد گذاشتن سربازان در تجاوز حتی به کودکان و سپس به اسارت بردنشان می‌رسد تا که شاید آتش کینه‌اش را ضحاک وار فرو نشانیده باشد!













به جای خرد خشم و کین یافتی 

ز دیوان همی آفرین یافتی 

فردوسی 



گذری بر بی‌رحمی‌ها و کینه توزی‌های آغا محمد خان!



۱۳۹۰ دی ۱, پنجشنبه

کودکان و پیرمردان و پیرزنان ارمنی ساعتی پیش از ریخته شدن درون دریاچه وان!


باز گستاخان ادب بگذاشتند   

چون گدایان زله ها برداشتند
مولوی

شگفت آور نیست که ترکیه بجای شرمندگی و پوزش از جهانیان بخاطر بزرگ‌ ترین نسل کشی تاریخ بشر و محکومیت این جنایت‌ها تازه برای انکار این گونه جنایت‌ها و نسل کشی‌ها که امروز در فرانسه هم محکوم شد از دنیا طلبکار هم هست!
این تصاویر فقط نمونه های کوچکی از ثبت این جنایت بزرگ تاریخی است که میتواند تا اندازه ای یادآور این جنایت باشد!










۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

هشدار:ایران غربی بهتر است یا کردستانی که قرار است بزرگترش کنند!



هشدار:
 این کشور را باید ایران غربی بنامیم یا کردستان که در راستای طرح معروف تجزیه ایران و خاورمیانه جدید کشورسازان است!

یکبار فریبم دادید ننگ بر شما دوباره فریبم می دهید ننگ بر من!




                                       نقشه تجزیه ایران و تبدیل آن به ایرانستان طراحي شده توسط برنارد لوییس (1978)


برنارد لوئیس ابداع کننده اصطلاح "برخورد تمدن‌ها" برنارد لوئیس صهیونیست عرب و صاحب خطرناک‌ترین طرح قرن برای تفکیک و تجزیه جهان اسلام و عرب از پاکستان تا مغرب است که مجله وزارت دفاع آمریکا اقدام به چاپ و انتشار آن کرد.
برنارد لوئیس در سال 1916 در لندن به دنیا آمد. او خاورشناس انگلیسی یهودی الاصل است که تابعیت کشور آمریکایی دارد. وی در سال 1936 از لندن فارغ التحصیل شد و در بخش تاریخ مرکز تحقیقات شرق آفریقای مشغول به تدریس شد.


در خبر‌ها امده بود که به زودی منطقه خودمختار کردستان عراق به استقلال رسانیده خواهد شد و یک کشور تازه در جهان پدید خواهند آورد البته در اینکه چگونه و توسط چه کسانی بحث درازی را می‌طلبد که باید جداگانه بدان پرداخت.
چیزی که برای من ایرانی ارزش دارد این است که فردای روزی که این کشور را به استقلال رسانیده و متولد کردند از سوی ایران باید به چه نامی خوانده شود تا فردا دوباره مشکلاتی مانند عدم اعتراص به نام گزاری آذربایجان بر روی مناطق شمال غربی ایران شامل قفقاز بخشهایی از تالش آران و شروان و نخجوان و... توسط ملت سازان و کشور سازان که اهداف آن‌ها البته پنهان هم نیست نامیده شده و متاسفانه در کمال بدبختی از سوی دستگاه سیاسی و دولتی ایران چه پس از عهدنامه ترکمنچای و تشکل اتحاد جماهیر شوروی با سیاستهای ملت سازی خاص خودش و حتی چه پس از فروپاشی ان و در هنگام اعلام استقلال رسمی این کشور با نام جعلی هیچگونه اعتراض و برخوردی نشد تا جاییکه حال برای این کشورک گستاخ ادعای بیش از نیم کشور ایران را هم در سرش گذاشته‌اند و به هر حال چالشهای خود را در این زمان که ایران از هر سوی در محاصره دشمنان بیرونی و درونی خویش هست بدان می‌پردازند و بدان دامن می‌زنند!
نخست اینکه بنده به هیچ عنوان مخالف پدید آمدن این کشور نیستم این را میگویم تا مورد هجوم دوستان و روشنفکران جهانی که جهانی شدنشان را فقط در تکه تکه کردن ایران ما میبینند و نه دیگر هیچ  و کسانی که  در بند شونیست ایران و فارس و سایر این موارد بودن را دلایلی برای فریب مردم در راستای اهداف دشمنان ایران با نشان دادن تصاویر بهشت رویایی رها شده از بند قوم ستمکار فارس(!!!)و اینکه ایران را باید تکه تکه کرد و از هم پاشانید تا به قدرت دست یافته و مدینه های فاضله ای رابرای مردمی مجهول برپاسازند  و در این راستا  حالا قرار است پروازشان بدهند  قرار نگیرم همانگونه که آنها به کشور رویایی خودشان عشق میورزند ما به کشور حقیقی خود افتخار میکنیم با تمام خوبیها و بدیهایش  و برایش دغدغه داریم و مشکل ما هم در حال حاضر فقط با نام این کشوی است که قرار است پس از تولدش بر آن نهاده شود تا همین روشنفکر خواندهای فعلی و رهبران آینده این کشور پس از مدتی  ادعایی بر خاک کشورمان با توسل به نام تاریخی بخشی از سرزمینمان ایران و کردستانش نداشته باشند همین و بس و فردا شاهد نباشم عده ای راه افتاده و کردستان غربی و شرقی گویان خواستار ارث پدر از این کهن دیار را داشته باشند و اشتباهاتی که در مورد آذربایجان پیش آمده دوباره گریبانگیر ما نشود هر چند ناخواسته باشد همان عدهای که هنوز خبری در آنسوی مرزها نشده برای درون مرزهای ما پرچم ساخته اند !
شگفتی این ماجرا اینجاست که حالا هم که دوباره دارد این ماجرا روی می‌دهد و قرار است این کشور با این نام پدید آید هیچ برنامه و صحبتی برای چگونگی برسمیت شناختن این کشور توسط دولت و جریانات سیاسی و روشنفکری (!!!) و تاریخی و فرهنگی و رسانه‌ای و مردمی و... در نگرفته انگار نه انگار که نباید مارگزیده را از یک سوراخ دوباره نگزند و انگار نه انگار که فردا دوباره همین ملت سازان راه خواهند افتاد و کشور کردستان غربی و شرقی می‌کنند و یک پرچم هم برای آنجا می‌سازند و دوباره روز از نو زوزی از نو تاریخی هم برایش ساخته می‌شود و یکسری روشن فکر حقوق بشری حرفه‌ای ویژه هم پدید خواهد آمد که کارش داد و فغان و تبلیغات برای آن باشد و چه و چه کند.
به هر صورت این موضوع تا حدی دارد اجرا می‌شود آنهم در منطقه‌ای که حتی همین الان که نه به بار است و نه به دار و پیش از استقلال سیاسی خود برایش پرچم ساخته‌اند و تلاش داشته‌اند با تکیه بر اشتراک زبان و فارغ از همه وابستگی فرهنگی بآشکار و فراموش نشدنیش از ایران مرزهاس رویاییش را تا درون مرزهای ایران گسترش دهند آنهم ایرانی که این مناطق تاهمین اواخر هیچکاه به یاد نداریم که طی هزاران سال که از تاریخش می‌گذرد این مناطق خود جزوی از پیکره‌اش بوده‌اند! البته در این مورد میتوان ازبرخورد و سیاستهای  کشورهایی مانند  مقدونیه و یونان هم درس گرفت که چطور یونان توانست در برابر نامی گذاری و چگونگی ایجاد این کشور ایستادگی کند!
به هر حال جا دارد تا علاج واقعه را قبل از وقوع کرد امیدوارم که از سوی همه نهادهای دولتی و مردمی و بدان پرداخته شود تا مشکلات بعدی که انگار به طور برنامه ریزی قرار است در مورد ایران اجرا کنند را پیش پیش رفع کرده باشیم.
البته در این که این نوشته هنوز خام است هیچ شکی نیست  چون فقط کوشیده است تا این دبحث را آغاز کرده باشد تا بتواند  دغدغه های ایرانیان را بگوش دست اندرکاران سیاسی و اجتماعی برای چگونگی برخورد با این موضوع نشان دهد برای همین امیدوارم همه دوستان و میهن پرستان نظرات و مقالاتی را در این مورد انتشار بدهند تا بتوانیم بهترین برخورد را با این موضوع در آینده داشته باشیم !

خاورمیانه جدید و تجزیه ایران







اینم یک فیلم تولید شده در هالیوود ۲۰۱۱ که در آن ملت سازان در صحنه‌های بیشماری این نقشه را بکار برده‌اند بویژه پس از دقیقه ۵۰ به بعد!



۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه

استاد میهن پرست آواز ایران اقبال آذر: من فقط برای ملت ایران می‌خوانم. بمناسبت ۲۱ آذر سالروز رهایی آذربایجان

گفتیم ای خودفروش خود چه متاعی بگو 
گر بخری شبچراغ گر بفروشی خزف
خاقانی 


اقبال آذر

گرفت رونق از اقبال کار موسیقی
شکفت از گل رویش بهار موسیقی
شهریار



ابوالحسن قزوینی (۱۲۴۲-۱۳۴۹) فرزند ملا موسی معروف به «اقبال‌السلطان آذر» و «اقبال آذر» خواننده موسیقی ایرانی و صاحب یکی از قوی‌ترین صدا‌ها در آواز ایرانی بوداو در سال ۱۲۴۲ خورشیدی در قریه الوند در هفت کیلومتری جنوب قزوین دیده به جهان گشود. در ۱۲۷۷ ش برای کاردرشهرداری، ازقزوین به تبریز رفت و در دستگاه محمدعلی میرزا ولیعهد مظفرالدین شاه و بعد نزد احمدشاه رفت و آمد داشت. 
 اقبال بعد‌ها کنسرت‌هایی در تهران و آذربایجان اجرا کرد که تمامی درآمد حاصله از کنسرت‌هایش صرف امور خیریه می‌شده‌است. در دوره تسلط فرقه خائن دموکرات آذربایجان از او خواستند تا کنسرتی در تبریز اجرا کند. او در طول کنسرت تمام آواز‌ها را به فارسی خواند و در آخر شعری از عارف قزوینی خواند که با جمله «... که خانه خانه غیر است یا که خانه خانه ماست» به پایان رسید

من فقط برای ملت ایران می‌خوانم من برای تشویق ملت ایران می‌خوانم گفت مردم گریه می‌کنند گفتم مردم باید خون گریه کنندمیخواستند مرا برای این خاطر بکشند مردم هجوم آورده مرا از پشت بام‌ها فراری دادند چندی بعد اخراحم کردند و پس از آن مرا وادار کردند که مشق موسیقی بدهم به زبان ترکی من گفتم من ترک نیستم و ایرانیم هرکاری کردند که من این کار را بکنم هرکاری کردند گفتم من فقط فارسی درس می‌دهم ونه ترکی چون من ایرانیم!


گفتگو با استاد میهن پرست آواز ایران اقبال آذر -بخش ۱



علی زرینه باف
ابوالحسن خان اقبال آذر، خوانندهٔ نامدار سدهٔ بیستم آذربایجان، ‌در زمان خود فخر تبریز بود. او می‌گفت: خداوند، ‌این صدا را به من الطفات کرده و صدای من تعلق به مـردم ایـران و به ویژه همشریان تبریزی دارد.
در سال ۱۳۲۴، در اوج قدرت و سلطهٔ فرقهٔ دموکرات، به انگیزهٔ سالگرد تاسیس شیر و خورشید سرخ * مراسمی در تالار شهرداری تبریز برپا بود. در این مجلس، همهٔ نمایندگان سیاسی شوروی و نیز فرماندهان ارتش سرخ در آذربایجان و هم‌چنین سران فرقهٔ دموکرات حضور داشتند.
در برنامهٔ مراسم، جای ویژه‌ای برای ابوالحسن خان اقبال آذر در نظر گرفته شده. بدینوسیله می‌خواستند بـا بهره‌گیری از محبوبیت و معروفیت وی، برای خود وجهه‌ای دست و پا کرده و چهرهٔ ویژه‌ای به مجلس ببخشند.
نوبت اجرای برنامه به ابوالحسن خان رسید. سکوت کامل بر سالن شهرداری تبریز حکمفرما بود. شوروی‌ها و فرقه‌چی‌ها انتظار داشتند که اقبال آذر که در آن زمان از اعضای عالی‌رتبه شهرداری نیز بود، بـا اشعار ترکی به تجلیل از فرقه بپردازد. اما اقبال آذر، در حالی که نگاه خود را مستقیم در چشم کنسول روس که در صف نخست قرار داشت، دوخته بود، چنان فریاد از همهٔ وجودش برآورد که شیشه‌های تالار را به لرزه درآمدند:
لباس مرگ، بر اندام هر کسی زیباست
چه شد، ‌که کوته و زشت، ‌ این قبا به قامت ماست؟
زحد گذشت تعدی، کسی نمی‌پرسد
حدود خانهٔ بی‌خانمان ما، زکجاست؟
چرا که مجلس شورا، نمی‌کند معلوم
که خانه‌، خانهٔ غیر است، ‌ یا که خانهٔ ماست؟
به ناگاه، بغض مـردم حاضر در مجلس ترکید و صدای تشویق و کف زدن تبریزیان، چنان توفانی برپا کرد که نمایندگان شوروی، به قهر و اعتراض مجلس را ترک کردند.
شادروان رحیم شربیان‌لو که از قضات دادگستری و از حاضران در آن مجلس بود، گفت که بر اثر مقاومت و اعتراض مـردم حاضر در تالار، فرقه‌چی‌ها نتوانستند ابوالحسن اقبال آذر را در جا توقیف کنند. وی بدون درنگ، از تبریز خارج و روانهٔ تهـران شد.
مـردم تبریز، هرگز نوع فرقه دموکرات را بپذیرفتند و سرانجام نیز بـا قیام خود، حکومت فرقه را سرنگون کردند. به آنانی که می‌گفتند:
 «مرگ هست، بازگشت نیست». نشان دادند که هم مرگ هست و هم بازگشت به دامان ارباب.
* متاسفانه پس از انقلاب اسلامی، ‌ شیر و خورشید سرخ که در کنار صلیب سرخ و هلال احمر، تنها به ملت ایـران تعلق داشت، ‌ به هلال احمر که نماد عربی و غیر ایرانی است، ‌ تبدیل شد.




گفتگو با استاد میهن پرست آواز ایران اقبال آذر و بیان دیده های ایشان در مورد فرقه مزدور دموکرات -بخش ۲
گفتگو با استاد میهن پرست آواز ایران اقبال آذر و بیان دیده‌های ایشان در مورد رفتار خائنانه فرقه مزدور و میهن فروش دموکرات در ایران (پیشه وری) با فرهنگ هنر و تاریخ ایران و ایرانیان













روانش شاد ویاد وخاطره اش  همیشه گرامی باد.




بغیر از زیان نیست در خودفروشی 


اگر سود خواهی ببند این دکان را


صائب تبریزی









۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه

مشیری:نقش قوام السلطنه در پایان خیانت فرقه دموکرات پیشه وری-بمناسبت ۲۱ آذر بخش۲ و ۳ -سنی گتیرن، سنه دییر گت (کسی که ترا آورد، به تو می‌گوید برو)

چون خفت در آن غار برون ناید ازآن تا
بیرون نکشی پایش از آنجای چو کفتار
ناصرخسرو




 قلی اوف کنسول شوروی در تبریز به پیشه وری:


سنی گتیرن، سنه دییر گت (کسی که ترا آورد، به تو می‌گوید برو)!




 قوام السلطنه 


سخنان بهرام مشیری بمناسبت فرا رسیدن ۲۱ آذرماه سالروز نابودی و رسوایی فرقه مزدور دموکرات خوانده شده پیشه وری خائن. بیان چگونگی رفتارسیاستمدارانه قوام السلطنه ...

قوام چند روز توقف خود را در مسکو ادامه داد تا اینکه استالین آمادگی خود را برای مذاکره با قوام اعلام نمود و قرار شد قوام به دیدار استالین برود. قوام این ملاقات را نپذیرفت و پیغام فرستاد که او در رأس هیئتی به مسکو آمده و اگر ملاقاتی می‌شود بایستی کلیه اعضاء هیئت او حضور داشته باشند. استالین ناگزیر پیشنهاد قوام را پذیرفت و روز بعد قوام السلطنه و هیئت او وارد اتاق کار استالین شدند. قوام در صندلی مقابل میز استالین قرار گرفت و بقیة اعضاء در روی مبل‌های سالن نشستند. در این موقع استالین سیگاری از روی میز برداشته و پس از روشن کردن سیگار، مشغول کشیدن سیگار می‌شود بدون اینکه به قوام سیگار تعارف کند. قوام بلافاصله از جعبه سیگار خود سیگاری بر لب می‌نهد و ظاهراً به دنبال فندک در جیب‌های خود می‌گردد. استالین فندک خود را روشن کرده سیگار قوام را آتش می‌زند. مذاکرات قوام و استالین رضایت‌بخش بود و قوام با وعده واگذاری نفت شمال به روس‌ها در صورت تصویب مجلس شورای ملی، موضوع تخلیه ایران و خودمختاری آذربایجان را با رهبر شوروی توافق می‌کند.




قوام السلطنه .




سنی گتیرن، سنه دییر گت (کسی که ترا آورد، به تو می‌گوید برو)!

فرقه دموکرات آذربایجان (به ترکی: آذربایجان دموکرات فرقه‌سی) نام سازمانی سیاسی بود که شوروی‌ها برای انجام پروژهٔ ضمیمه ساختن شمال غربی ایران به خاک خود در سال ۱۹۴۵ میلادی در تبریز تأسیس کردند!



تصویر دسته جمعی اعضای فرقه دموکرات. در میانه تصویر سید جعفر پیشه وری حضور دارد و در بالای سر جمعیت دو پیکره بزرگ ازلنین و استالین، رهبران کمونیست شوروی


بهرام مشیری -بازخوانی و افشای پرونده خیانت فرقه دموکرات (پیشه وری) -بمناسبت ۲۱ آذر ونقش قوام السلطنه در پایان کار خائنین -بخش ۲




بر خلاف نظر پیشه وری که در ابتدا خواستار درگیری با نیروهای ارتش ایران بود، شوروی خواهان انجام هرچه زود‌تر انتخابات محلی و ایجاد دوره جدید مجلسی بود که قرار بود بنا به توافق با قوام السلطنه (نخست وزیر)، امتیاز نفت شمال ایران را - معادل با امتیاز نفت جنوب به انگلیس - به شوروی اعطا کند. معاون آقای پیشه وری، نصرت الله جهانشاهلو افشار در خاطرات خود، پایان فرقه و برخورد مسئولین شوروی را با ایشان به این گونه تصویر می‌کند: 

 « ... آقای قلی اوف [کنسول شوروی در تبریز]، در اتاق کوچکی ما را پذیرفت. آقای پیشه وری که از روش ناجوانمردانه روس‌ها سخت برآشفته بود به سرهنگ قلی اوف پرخاش کرد و گفت شما ما را آوردید میان میدان و اکنون که سودتان اقتضا نمی‌کند، ناجوانمردانه ما را‌‌ رها کردید، از ما که گذشته است، اما مردمی را که به گفته‌های ما سازمان یافتند و فداکاری کردند، همه را زیر تیغ داده‌اید. به من بگویید پاسخگوی این همه نابسامانی‌ها کیست؟ آقای سرهنگ قلی اوف که از جسارت آقای پیشه وری سخت برآشفته بود، زبانش تپق زد و یک جمله بیش نگفت: 
سنی گتیرن، سنه دییر گت (کسی که ترا آورد، به تو می‌گوید برو)


بهرام مشیری -بازخوانی خیانت فرقه دموکرات (پیشه وری) -بمناسبت ۲۱ آذر بخش ۳-سنی گتیرن، سنه دییر گت (کسی که ترا آورد، به تو می‌گوید برو)





ابله آن گرگی که او نخجیر با شیران کند
احمق آن صعوه که او پرواز با عنقا کند. 
منوچهری.




گروهی از میهن پرستان آذربایجانی مخالف فرقه است که در آن ماه ها اسلحه برداشته و با دلیری و غیرت آذری در برابر بیگانه پرستان و اشراری که روس ها آنان را تحت نام فدایی برای دزدی و قتل و غارت مردم آذربایجان گرد هم آورده بودند، مقابله می کردند


شادی مردم پس از نابودی و فرار خائنین و مزدوران فرقه دموکرات 









بهرام مشیری -بازخوانی و افشای پرونده خیانت فرقه دموکرات (پیشه وری) -بمناسبت ۲۱ آذر پایان کار خائنین -بخش ۱


چون گربه با خیانت و چون موش نقب زن 
چون عنکبوت جوله و چون خرمگس عوان
خاقانی





رهبران فرقه خائن دموکرات در کنار پیکره استالین 

سخنان بهرام مشیری بمناسبت فرا رسیدن ۲۱ آذرماه سالروز نابودی. رسوایی فرقه مزدور دموکرات خوانده شده پیشه وری خائن و یاران مزدورش که بیشرمانه و گستاخ حلقه نوکری و خدمت مزدورانه به دشمنان ایران بویژه شوروی و استالین را درگوش خود آویخته بودند به نحوی که به طور مستقیم مامور اجرای دستورات وی در ایران در راستایی بلندپروازی‌ها و ادامه اشغال سرزمینهای ایرانی و الحاق آن به شوروی از راه تلاش در تخریب و وتحریف تاریخ و فرهنگ مردم ایران در آذربایجان و کردستان و... با ترویج خود بیگانه انگاری و استقلال قومیت‌های ایرانی با سایر ایرانیان با هدف گسست در پیوندهای فرهنگی وتاریخی ایران وبیان چرایی و چگونگی ایجاد وبکارگیری وگسترش و رشد دادن این فرقه مزدور بصورتی آشکار و وقیحانه توسط دشمنان ایران با فرصت طلبی از ضعف بی‌اندازه دولت ایران!




بهرام مشیری - بازخوانی و افشای پرونده خیانت فرقه دموکرات (پیشه وری) -بمناسبت ۲۱ آذر پایان کار خائنین -بخش ۱


انسان و گرگ سروده بسیار زیبای فریدون مشیری با صدای شاعر


فریدون مشیری گرگ درون بمناسبت 21 آذر سالروز بیرون راندن فرقه خائن دمکرات ساخت شوروی از کشور ایران -فرقه پیشه وری همان گرگهای دست پرورده  استالین   که در ادامه سیاستهای غیر ایرانی شوروی سابق در ایران رها شده بودند!



گفت دانایی که: گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر! 
لاجرم جاری ست پیکاری سترگ
روز و شب، ما بین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می‌شود انسان پاک
و آنکه از گرگش خورد هر دم شکست
گر چه انسان می‌نمایند، گرگ هست! 
و آنکه با گرگش مدارا می‌کند، 
خلق و خوی گرگ پیدا می‌کند. 
در جوانی جان گرگت را بگیر! 
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی همچو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را می‌درند
گرگ‌هاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگ‌ها فرمانروایی می‌کنند، 
و آن ستمکاران که با هم محرم‌اند
گرگ‌هاشان آشنایان هم‌اند
گرگ‌ها همراه و انسان‌ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟





۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

نخستین جعل پول در تاریخ سکه های رایج در زمان خلیفه گری عثمان و سکه های یزدگرد ساسانی است که بدان بسم الله افزوده اند!




نخستین سکه‌های رایج در قلمرو اسلام مربوط به دوره خلیفه‌گری عثمان- همانگونه که در این پیکره دیده می‌شود این سکه‌ها ایرانی هستند و پیکره یزردگرد سوم نیز بر روی آن‌ها نقش شده است و پس از یورش و تجاوز تازیان به ایران و غارت ثروتهای ایرانیان توسط این تازیان تازه مسلمان شده به مدینه و حجاز برده شده و پس از آن مسلمانان فقط واژه بسم الله را به آن افزوده‌اندو چون تا آنزمان نه خرید و فروش با سکه در آنجا رایج بوده و نه هیچ گونه دولتی که بنام خودش سکه ای ضرب کرده باشد برای همین هم بوده که نرخ کالاها و  به عنوان نمونه نرخ خونبها و دیه و ...در نزد  تازیان و بعدها مسلمانان با گوسفند و شتر و سایر جانوران اهلی تایین میشده است!

برگرفته از: 
http://www.fouman.com/Y/Picture_Farsi-Sassanid_Silver_Coin_Islamic_Osman.htm

باور کردنی نیست اما یک دانشمند ترک می‌گوید برخی از واژه‌های زبان سرخپوستان آمریکا ریشه در زبان ترکی دارند!

باور کردنی نیست اما یک دانشمند ترک می‌گوید برخی از واژه‌های زبان سرخپوستان آمریکا ریشه در زبان ترکی دارند و همچنین او به این دلیل گمان می‌کند آمریکا و مناطق و سرزمینهای  سرخپوستی و سرخپوست نشین باستانی  آمریکا  هم کهن ترین  جایگاه سکونت ترک‌ها  و تیره های ترکنژاد در جهان  بوده این یعنی اینکه باید خاستگاه نخستین ترک‌ها را هم آمریکا و سرزمینهای سرخپوستان دانست و نه آسیای شرقی وشمال شرقی آسیا و البته  لابد در این صورت اگر این فرضیه را درست بدانیم یعنی اینکه سرخپوستان را هم باید  جزو متصرفین و دشمنان آنها و کسانی که سرزمین‌های ترکان را غصب کرده اند بدانیم !


نقشه مناظق سرخپوستان آمریکا

باورتان نمیشود!
منم باورم نمی‌شد. شنیده بودم که یکسری از ابردانشمندان ازلی تاریخ جهان که خود را از بازمانده‌های راستین عثمانی که کشتار‌ها و تجاوزات و نسل کشی‌های امپراطوری عثمانی را مایه افتخار خودشان می‌دانند از نو بازیافت گردانیده و در کشورهای گوناگون بویژه ایران پراکنده‌اند و کاربرد آن‌ها را همه گونه تلاش برای یغمای تاریخ کشور‌ها در جهت آشوب و فتنه انگیزی میان مردمانی که هزاران سال در کنار هم با دوستی و آرامش زندگی مرده و چنان درهم تنیده شده‌اند که در مثل بمب اتم هم به کوچک‌ترین تار و پود آن‌ها اثر نمی‌گزارد ولی به هرجهت مزدوری است و تکلیفش مشخص باید به بهانه کسب هویت خیالی برای شهروندان ترک و ترکزبان و به موازاتش گهگاهی دایگی سایر تیره‌ها و گروههای مردمی را درون کشور‌ها بویژه ایران کردن و تلاش برای دوختن نمدی از مشکلات هممیهنانمان برای اهداف دستور دهندگان و سرویسهای امنیتی که در خدمت آن‌ها هستند گاهی خود را سومری و گاهی خود را ایلامی و الغرض همه چیز بداند الا ترک بدون اینکه برای نمونه فقط حتی به شوخی هم که شده بگوید بابا اگر سومری‌ها‌‌ همان ترک‌ها بودند چرا نام خودشان را عوض کردند و...!!!




نقشه ترکهای جهان

 رنگهای صورتی روی نقشه: دولتهای مستقل
رنگهای سبز روی نقشه: دولتهای خود مختار
مناطقی که روی نقشه با حاشور مشخص شده اند: ترکهایی که در دولتهای غیر ترک  

۱- ترکهای ترکیه –۲- ترکهای بالکان- ۳- ترکهای غاغاوز- ۴- قزاق‌ها – ۵- ازبک‌ها – ۶- قرقیزها- ۷- ترکمن ها- ۸- کاراکالپاک ها- ۹- اویغورها- ۱۰- اویغورهای زرد و سالیرها- ۱۱- تاتارها- ۱۲- چاووش ها- ۱۳- باشکورت ها- ۱۴- کیریمیچکاها- ۱۵- ترکهای مصحت (آحیسکا) - ۱۶- ترکهای آذربایجان- ۱۷- ترکهای داغستان- ۱۸- کوموک ها- ۱۹- کاراچای ها- ۲۰ – بالکار‌ها (مالکار‌ها) - ۲۱- نوغای ها- ۲۲- ترکهای استاوروپل - ۲۳- ترکهای سا‌ها (یاکوت) - ۲۴- ترکهای آلتای- ۲۵- هاکاس ها- ۲۶- ترکهای تووا- ۲۷- تاتارهای توبول- ۲۸- بارابا ها- ۲۹- شورها- ۳۰- ترکهای چولوم- ۳۱- ترکهای کوماندی- ۳۲- ترکهای کانداک- ۳۳- ترکهای کاراگاس- ۳۴- ترکهای اورانهای- ۳۵- ترکهای عراق - ۳۶- ترکهای سوریه - ۳۷- ترکهای قبرس- ۳۸- قشقائی‌ها - ۳۹- ترکهای هامسه- ۴۰- ترکهای کارای- ۴۱- ترکهای کرم- ۴۲- ترکهای ساکن اروپا.

به هر جهت همه گونه تلاشی از این‌ها در جعل و مصادره تاریخ و هویت بزرگان کشورهای میزبانشان بویژه نامداراتریننشان دیده بودیم الا اینکه زبان سرخپوستان آمریکا و زبان ترکی یک ریشه هستند و حتی بدان هم بسنده نمی‌کند و تا جایی پیش می‌رود که محل زندگی سرخپوستان را کهن‌ترین محل زندگی نرکنژادان می‌داند و از آنجا که همگان می‌دانند این جماعت بازیافت شده که خود جامعه ترک و ترکزبان هم بدان‌ها با دیده تمسخر می‌نگرند و سخنانشان را پشیزی ارزش نمی‌گزارند چون خود را کهن‌ترین مردم و تیره انسانی نسل بشر می‌داند تا جایی که مثلن نه تنها در ایرانزمین سومری‌ها را که چند هزار سال پیش در گستره تمدنی ایران باستان آنروزگار می‌زیسته‌اند ترک می‌داند بلکه به آنهم بسنده نکرده تاریخ خود را به ۱۲۰۰۰سال پیش با دست انداختن به تاریخ تپه‌های باستانی سگزآباد در قزوین که پیش‌تر از جانب سرویس‌های امنیتی که کارخانه‌های کشورسازشان بیوقفه مشغول ساختن کشورکهای چند هزارنفری برای کنترل مردم بلازده آن‌ها می‌باشند به نام آذربایجان و به کام کشورک آذربایجان خوانده شده فعلی جعل شده بود کرده بودند و با توجه به اینکه این ابردانشمند می‌فرماید قدیمی‌ترین محل سکونت ترک‌ها سرزمین سرخپوستان در آمریکا بوده برایندش می‌شود بالای ۱۲۰۰۰سال تاریخ برای سرخپوستان آمریکا و البته مبدا تاریخ بسیار کهن سرخپوستان پس از مهاجرت ترک‌ها به بیابانهای شرق آسیا و در این بین نه تنها تمدن مایا‌ها را هم که از آن به عنوان کهن‌ترین تمدن سرزمینهای قاره آمریکا نامبرده می‌شود در خواهد نوردید بلکه باعث خواهد شد تاریخ جهان از نو پژوهیده شود و این خود کمک می‌کند که به رونق کار کساد شده امروزین تاریخنویسان دنیا!



لازم به ذکر است در این نوشته و تارنمایی که آنرا منتشر کرده است آمده که منبع این نوشته بر گرفته از تارنمای انجمن فرهنکی ترکمن‌ها در گوتنبرگ سوئد می‌باشد یادآوری می‌کنم که از سوئد به عنوان یکی از اصلیترین پشتیبانان و کارفرمایان جنگهای قومیتی در جهان نامبرده می‌شود تا آنجایی که سرویس‌های امنیتی این کشور در میان کار‌شناسان اینگونه مسائل بنام عنکبوت زرد و طرح این سازمان برای ایران نیز بنام طرح عنکبوت زرد نامیده می‌شود برای همین به هیچ عنوان دور نیست که اینگونه نظریه‌های علمی فرمایشی هم دستور مستقیم همی نهاد برای نشر دروغ در افکار عمومی جوامع ترکزبان با هدف برانگیختن حس غرور و ناسیونالیسم در بین آن‌ها و در ‌‌نهایت بهره گیری از آتش تفرقه‌ای که بدینگونه در کشورهای هدف ایجاد می‌کنند باشند چون ترکزبان در کشورهای گوناگون پراکنده هستند و بدلایل خاص فرهنگی میزان تعصبات خانوادگی هم در آن‌ها شدید است یکی از طعمه‌های در دسترس این نهاد‌ها برای ایجاد تفرقه و از هم گسیختگی کشورهای هدف می‌باشند! اله
از شما دعوت می‌کنم به نظریات این ابر دانشمند که در مورد موضوع مورد بحث بالا ایراد فرموده
 توجه فرمایید که می‌فرماید:




کهن ترین اثار زبان ترکی در زبان سرخ پوستان امریکا و احتمالا قدیمی‌ترین نواحی ترک زبان!






اثر می‌رفاتح زکییف: محقق و استاد تاریخ دانشگاه غازان

ترجمه: دکتر رحمت قاضیانی

 قدیمی‌ترین ریشه‌های قومی انسان‌ها معمولا از طریق زبان‌شناسان و با بررسی مطالعات زبان‌شناسان و با اضافه کردن مشاهدات باستان‌شناسی به ان پیدا می‌کنند. در علوم زبان‌شناسی و تاریخی مرسوم در اروپا و روسیه، که با ادعای مرکزیت برای هندواروپائی‌ها نوشته شده، سعی شده که تقسیم زبان اورال-التائی به زبان‌های التائی و اورالی از حدود ده هزار سال پیش و تقسیم زبان التائی به زبان‌های ترکی –مغولی، منچوری و ژاپنی- کره‌ای از حدود شش هزار سال پیش و تقسیم زبان ترکی – مغولی به زبان‌های ترکی و مغولی حدود چهار هزار سال پیش اتفاق افتاده است. 



 اولین شکاف در دیدگاه فوق در قرن هفده اتفاق افتاد و در قرن نوزده ضربات سختی به ایده فوق وارد شد و. در قرن بیست تناقض گفته‌های مدعیان ثابت شد. 

 در سال ۱۶۳۸ اقای» جان ژوسلین» (۱) متوجه شدند که در زبان سرخ پوستان امریکا اثاری از لغات ترکی وجود دارد. در قرن نوزده» اتو رریک» (۲) در زبان اقوام» سو» از سرخ پوستان شمال امریکا لیستی از لغاتی با نزدیکی به زبان ترکی تهیه نمود. مثلا،» تانگ» یعنی طلوع» تائی» یا» تانگی» یعنی اموختن.» اتا» یعنی پدر،» اینا» یعنی، مادر،» تا» یا» ته» یعنی ضمیمه‌ای برای مکان،» اکتا» یعنی» یک طرف» و غیره. در ایتالیا و فرانسه نیز بررسی هائی مشابه انجام شد و نتایجی یکسان بدست امد. 

 دانشمند سوئدی اقای» استیک ویگاندر» (۳) تعدادی از تحقیقات خود را در مورد رابطه بین زبان‌های قوم» مایا» و زبانهای التائی انتشار داده است. اقای» ا. کاریمولین، ۱۴۱-۱۳۶ ۱۹۷۶ (۴) در تحقیقات خود مثالهای زیر را اورده است.» ااک» یعنی خیس،» اکا «-» اگا»،» اقا» یعنی جریان، جاری شدن.» بالدیز» یعنی خواهر جوان‌تر همسر،» بایال» یعنی ثروتمند و فراوان،» بویا» یعنی رنگ،» بور» یعنی بافتن گیسو،» ایک» یعنی ظاهر شدن، و» تور» یعنی استادن. 

 در زبان سرخ پوستان امریکائی» مایا» صداهای» ی» و» یو» بطور مکرر قابل تبدیل و تغییر هستند و این معمولا فونتیک ترکی را بخاطر می‌اورد. مثل زبان ترکی در زبان» مایا» کلمه» یاش «به مفهوم نو و تازه و جوان می‌باشد و ترکیب ان مثل» یاشیل» یعی سبز است. (دییگو. د. لاندا، ۱۹۵۵، ۱۹، ۷۷، ۷۹) (۵). 

 دانشمند روسی اقای» یو. وی. کنوروزوف» (۶) برای مدت طولانی و مستمر، نوشته‌ها و فرهنگ قوم» مایا» را مطالعه کرده است. در نتیجه او لیست لغات مربوط به زبان» مایا» را تنظیم کرده ولی هیچوقت به این فکر نیفتاده که تشابهی بین ان لغات و واژگان زبان ترکی وجود داشته است. بعضی از این تشابهت در زیر اورده شده است. 

» چاک» یعنی رنگ در کلمه» چاگیلدیر – انعکاس دادن»» چاک» یعنی تنور و بخاری. در کلمه» چاقما» یعنی سنگ اتش زنه.» یاش کین»، یعنی خورشید. در ترکی» کین» (گون) به خورشید اطلاق می‌شئد. کلمه ترکی» کن یاش» (گون یاش» در ترکی باستان با کلمه» یاش کیک» (یاش کین- یاشیک) با معنی خورشید مترادف است. در زبان» مایا» کلمه» یاش» به معنی اتش استفاده شده است و در ترکی تاتار‌ها کلمه» یاشن» (روشن شدن) با معنی اتش ارتباط دارد. کلمه» گون» (خورشید) در هر دو زبان با معنی اتش ارتباط دارد. 

 تمام این بررسی‌ها نشان می‌دهد که تشابهات معانی در لغات ترکی و زبان» مایا» تصادفی نبوده، بلکه به تشابه ساختار زبانی ان‌ها مربوط می‌شود. 

» ااک» – روشنائی

» ایچین» – حمام کردن.» اچ +این» –در اب فرو رفتن – در یافتن. 

» چن» – چاه، طبیعی و نه مصنوعی.» چونگل» – گود. 

» ایشیل» قسمتی از سرزمین مایا، «ایش – ایل» یا» ایچ – ایل» – مملکت داخلی، با قسمت انتهائی

» ال – ایل» اسامی مکان‌ها بصورت زیر وجود دارد. 

 ایشیل، تسنتال. تسوتس ایل. چول، چونت ایل، پوهلاب ایل. باک هال ایل، کوسوم ال. چکتمال. کونگ ال، ایتسم ال، و وک یاب ال. (دییگو. د. لاندا) 

 البته امکان اینکه مثالهای بیشتری از نظر تشابه زبانی بین زبان مایا و ترک اورده شود وجود دارد، ولی مثالهای قبلی بیان شده نشان می‌دهد که زبان مایا از نظر عاریه‌های ترکی غنی است. 

 مردم مایا مثل ترک‌ها منسوبین جوان‌تر و بزرگ‌تر را به خوبی تشخیص می‌داده‌اند و ان‌ها را به عناوین مختلف صدا می‌کرده‌اند. (دییگو. لاندا. ۱۹۵۵، ۴۸) (۷). (ایلمینسکی. ان.‌ای. ۱۸۶۲، ۲۲، ۲۳) (-۸-). 

 موزیک قوم مایا مثل ترک‌ها اساس پنج صدائی (پنتاتونیک) داشته است. 

 تحقیقات» یو. وی. کنوروزوف» (۹) نشان می‌دهد که نظام اجتمائی قوم مایا شبیه جامعه سومر و مصر بوده است. در هر دو، ساختار قبیله‌ای با ساختار برده داری ترکیب شده بوده است. (دییگو.. د لاندا. ۱۹۵۵، ۳۷) (۱۰) 

 چون مایاهای امریکای شمالی از جهات متفاوت ترک‌ها را به خاطر می‌اورد، بعضی دانشمندان مایا‌ها را» پراترک» (ماقبل ترک) بحساب می‌اورند. بنظر ما برای نفی یا اثبات هر مدعائی لازم است که مطالعات تطبیقی دقیقی از نظر زبان‌شناسی تاریخی، باستان‌شناسی، انسان‌شناسی، افسانه‌شناسی، و هنری این انسان‌ها داشته باشیم. تنها در سایه چنین مطالعاتی می‌توان گفت کدام یک از ان‌ها قدمت بیشتری دارند. بعضی اقوام سرخ پوست امریکا، چه ماقبل ترک و چه غیر ترک، در اوراسیا تاثیرات عمیقی از ترک‌ها را بر خود داشته‌اند. از هر ریشه‌ای که باشند، تاثیرات و نزدیکی زیاد ان‌ها را به نرک‌ها نشان می‌دهد که در ۲۰ تا ۳۰ هزار سال پیش ترک‌ها در قاره اوراسیا بطور وسیع پراکنده بوده‌اند. 

 در مخالفت با نتیجه گیری فوق، طرفداران مرکزیت اروپائی علوم، وجود ارتباط اقوام سرخ پوست امریکا با قبایل اوراسیا را رد می‌می کنند. ولی بررسی دقیق نشان می‌دهد که در حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار پیش تنگه برینگ وجود نداشته است و قاره امریکا و اسیا بوسیله خشکی پل مانندی بهم وصل بوده‌اند و انسان‌ها ازادانه و به راحتی از ان‌ها در رفت و امد بوده‌اند. (ب. کوزمیشکف. ۳۴۲. ۱۹۶۸) (- ۱۱ –). انواع انسانی، مطابق خصوصیات سرخ پوستان امریکا، هم در اسیا و هم در اروپا پیدا شده‌اند، همچنین در باشقیرستان (گ. ماتیوشین ۲۹-۳۰. ۱۹۶۹) (۱۲) و هم در مغولستان (نووگرودوا.‌ای. ا. ۳۰-۱۹۷۷) (۱۳). جمجمه‌ها و مقبره‌های پنج هزار ساله نشان می‌دهد که اجداد سرخ پوستان امریکا در این مناطق زندگی می‌کرده‌اند. 





 هیئت اعزامی باستان‌شناسی مشترک امریکا و حکومت شوروی، بدین نتیجه رسیده‌اند که مردمانی از اسیا به قاره امریکا، از طریق تنگه برینگ، الاسکا و جزایر الوتیان مهجرت کرده‌اند. سرپرست این گروه اعزامی، «اوکلانیکوف» متوجه شده است که سیبریه‌ای‌ها، اولین اریکائی‌ها هستند. (اکلانیکوف۱۹۷۵-۳۳) (۱۴). ان‌ها بتدریج مسافرت سخت و طولانی بسوی امریکای جنوبی داشته‌اند. (ب. کوزمیشکوف. ۱۹۶۸-۳۴۳) (۱۵) 

 اعلام اینکه باستانی‌ترین ترک‌ها در اروپای غربی، حتی در سبه جزیره ایبری زندگی می‌کرده‌اند، می‌تواند فرضیه اولین مهاجرت به امریکا، از طریق اروپا را مطرح کند. ولی این فرضیه احتیاج به بررسی خیلی دقیق دارد. 

 مردم «مایا» نشان می‌دهند که ان‌ها گروه بزرگی از سرخ پوستان امریکائی هستند که در شبه جزیره یوکاتان ساکن شده‌اند. مایا‌ها قبل از دوره ما، تمدن و فرهنگ بسیار پش رفته‌ای ایجاد کرده بودندکه احتیاج به مطالعات مخصوص دارد، ما فقط اینرا می‌دانیم که تمدن ان‌ها توسط فاتحان اسپانیائی از بین رفته است. 

 اگر همانندی ترک‌ها و سرخ پوستان امریکا ثابت شود، می‌توانیم بگوئیم، ترک‌ها قبل از اینکه اجداد سرخ پوستان امریکا به انجا مهاجرت بکنند وجود داشته‌اند. در صورتی که مهاجرت اجداد اوراسیائی سرخ پوستان امریکا از طریق تنگه برینگ (که قبلا وجود نداشته) انجام شده باشد، بایددر مورد اقوام بسیار قدیمی ترکی در ناحیه شرق سیبری زندگی می‌کرده‌اند، تحقیقات گسترده‌ای صورت گیرد. اگر دانشمندان بتوانند ثابت کنند که مهاجرت از طریق اروپا صورت گرفته، باید در ان مناطق در مورد اجداد قدیمی ترکهای ان مناطق تحقیقات وسیعی انجام شود. 



Literature

۱-John Djosselin

۲-Otto Rerig

۳-Stig Vikander

۴-Karimullin A. ۱۹۷۶. Possible relationship of American Indian language with the Turkic linguistics. Kazan 

۵-Diego de landa، ۱۹۵۵، ۱۷، ۷۷، ۷۹

۶-U. V. Knozonov 

۷-Diego de landa. ۱۹۵۵، ۳۷

۸-Ilminsky N. I. ۱۸۶۲. Introductiry Lecture in the Turkic-tatar language course. Kazan. 

۹-U. D. Knozonov

۱۰-Diego de Landa. ۱۹۵۵، ۳۷

۱۱، ۱۵-Kuzmishchev، V. ۱۹۶۸ Secrets of Maya Priest. M

۱۲-Matushkin G. ۱۹۶۹. Indian in the Ural//Around the world، No. ۱۰

۱۳-Novogradova E. A. ۱۹۷۷. Antique monuoments and some problems of the Mongolian ethnogenesis//Problems of the Far East. No. ۱

۱۴-Okladnikov A. ۱۹۷۵. First Americans were Siberians//Science and Life. No. ۱۲. 


منبع: انجمن فرهنگی ترکمنهای مقیم گوتنبرگ


برگرفته از:
http: //ylym. wordpress. com/۲۰۰۸/۰۴/۰۵/%D۹%۸۲%D۸%AF%DB%۸C%D۹%۸۵%DB%۸C%D۸%AA%D۸%B۱%DB%۸C%D۹%۸۶-%D۸%A۷%D۸%AB%D۸%A۷%D۸%B۱-%D۸%B۲%D۸%A۸%D۸%A۷%D۹%۸۶-%D۸%AA%D۸%B۱%DA%A۹%DB%۸C-%D۸%AF%D۸%B۱-%D۸%B۲%D۸%A۸%D۸%A۷%D۹%۸۶-%D۸%B۳%D۸%B۱%D۸%AE-%D۹%BE%D۹%۸۸/