۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

صف منتظران شرفیابی به نزد داریوش بزرگ در پلکان شرقی کاخ آپادانا در تخت جمشید (بخش ۳-پیکره مردی از ایلام با ارمغان توله شیر)

پیکره شاهنشاه هخامنشی هنگام دادن بار شاهانه در بخش دیواره شمالی پله‌های شرقی کاخ اپادانا در تخت جمشید




http://ayarann.blogspot.com/

بخش ۳-پیکره مردی از ایلام با ارمغان توله شیر:


پلکان‌های شرقی کاخ آپادانا از دو پلکان، یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب، درست شده‌‌اند و پیکره‌های کنده کاری شده‌ای را در دیوار کناره خود دارند.
پلکان رو به شمال، پیکره هایاز فرماندهان عالی‌رتبه نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، پیکره‌هایی از افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.
بر دیواره پلکان رو به جنوب، تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده می‌شود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد.






http://ayarann.blogspot.com/


جناح شرقی کاخ آپادانا از نگاره‌های متعددی پوشیده شده است. بخش جنوبی این جناح از نگاره ۲۳ هیئت نمایندگی ملل گوناگون متشکل شده است. این نقوش همچنین در بخش غربی جناح شمالی این کاخ مجدداً تکرار شده‌اند. هر یک از این هیئت‌ها از ۳ تا ۹ نفر فراهم شده‌اند که هر کدام از آن‌ها کالا یا حیوانی را به همراه دارند. جلو‌ترین شخصی که در هر هیئت دیده می‌شود، احتمالاً سرپرست و سرگروه است، این شخص چیزی به همراه ندارد و توسط راهنما یا آجودانی محلی به سوی کاخ هدایت می‌شود. در همه جا راهنمایان دست سرپرست هیئت نمایندگی را به گرمی در دست گرفته‌اند. هیئت‌های نمایندگی با درخت سروی که نماد سرسبزی و سربلندی و سرزندگی همیشگی است، از هم تفکیک شده‌اند.
در ردیف دوم نمایندگان کشور‌ها و سرزمینهای ایران گروه نمایندگان ایلام (خوز) پس از نمایندگان ماد ایستاده‌اند! 




http://ayarann.blogspot.com/


http://ayarann.blogspot.com/

نمایندگان ایلامیان دو کمان که با سری اردک گونه آراسته شده، دو خنجر، یک ماده شیر بهمراه دو توله شیر که نماد خاندان شاهی بوده‌اند به همراه دارند که بیگمان پس از پیش کش به شاهنشاه در شکارگاه پادشاه‌‌ رها می‌شده‌اند.
http://ayarann.blogspot.com/



سرزمین ایلامیان، ناحیه جنوب غربی ایران امروزی و استان‌های خوزستان، ایلام و کهگیلویه و بویراحمد است. هیئت عیلامی از شش نفر که جامه بلند و چین‌دار بر تن و چکمه‌ای بنددار بر پای دارند، تشکیل شده است. این گروه، کلاهی کوتاه و لبه‌دار یا همراه با سربند بر سر گذاشته‌اند. اینان یک ماده شیر با دو توله، دو کمان که هر سوی آنها به شکل سر اردک یا مرغابی ساخته شده است و دو دشنه به همراه دارند. بخش بالایی نیام این دشنه از یک سو بلندتر از سوی دیگر است و فایده آن در اینست که هنگامی که دشنه در پر شال قرار دارد، قسمت بلندتر آن در روی شال قرار می‌گیرد و در برابر سقوط استحکام بیشتری پیدا می‌کند. هیئت نمایندگی ایلام به دنبال مادها قرار گرفته‌اند.

http://ayarann.blogspot.com/



http://ayarann.blogspot.com/


http://ayarann.blogspot.com/


سخنان داریوش:
خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را خلق کرد و به مردم شادی داد. میل من آن است به آنچه که راست است. انسان دروغگو را دوست نیستم.

۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

محمد اینجا محمد اونجا محمد چرا می‌بایست آخه در همه جا! (اختراعات شگفت انگیز نامهای محمد دار برخی ایرانیان!)

در خبر‌ها آمده بود که: 
رئیس جمهور تاجیکستان از مردم کشورش خواست تا نام‌های کودکان نورسیده‌شان را از شاهنامه فردوسی برگزینند و از انتخاب نام‌های عربی، ترکی و نامهایی که پسوند و پیشوند «گرگ» دارند بپرهیزند تا ازین طریق به فرهنگ نیاکان پارسی خود ادای احترام کنند. رئیس جمهور تاجیکستان نام فرزندان خودش را از شاهنامه برگزیده است و نام پسر او «رستم» نام دارد. این در حالی است که ۲۱ ژوئیه قانونی به پیشنهاد رئیس جمهور تاجیکستان در مجلس تاجیکستان به تصویب رسید که نام گذاری عربی و غیر پارسی را در این کشور ممنوع می‌کند!بجای آن در ایران اما خبر از اختراعات و اکتشافات شگفت انگیز نامهای عربی را می‌بینم تا جاییکه ایرانیان حتی گوی سبقت را از تازیان در این مورد گرفته‌اند و با اینکه‌گاه بدرستی دستهای رژیم اسلامی و تبلیغات گسترده دولتی اسلامی و ضد ملی آن یگی از بزرگ‌ترین مسببان این امر و عدم شناخت مردم از فرهنگ درست برگزیدن نام می‌باشد تا جاییکه در تمامی دستگاه گسترده این ماشین اسلامی سازی ایران تلاش می‌کند نامهای ایرانی را همیشه در بعد شخصیتهای بد و منفی و در برابرش نامهای‌گاه براستی زشت تازی را در برابر نامهای ایرانی برای شخصیتهای مثبت برنامه‌ها و اخبار رسانه‌ای برمیگزیند اما پرسش اینجاست که خود مردم ایران چرا اینچنین با نامیدن و اختراعات اینچنینی نامهای ایرانی که گاهی زور و اجبار دولتی هم برای انتخابش نیست و حتی در ایران ممنوع هم نیست چرا معلق بین فرهنگ ایران و بیگانه مانده‌اند و آیا می‌توان به نوعی سرچشمه تضاد‌ها ی بیشمار جامعه کنونی ایران را در تصمیماتی اینچنین هم جست یا نه!
برای نمونه در مورد نام محمد و نشاندن و ترکیبش با نامهای ایرانی برگرفته از سایت سازمان رسمی ثبت احوال کشور بخش راهنمای نام گزینی می‌توان اشاره کرد که در زیر می‌آید:

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

صف منتظران شرفیابی به نزد داریوش بزرگ در پلکان شرقی کاخ آپادانا در تخت جمشید (بخش ۲-پیکره مردی از کاپادوکیا ترکیه امروزی)



پیکره داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی هنگام دادن بار شاهانه در بخش دیواره شمالی پله‌های شرقی کاخ اپادانا در تخت جمشید


جناح شرقی کاخ آپادانا از نگاره‌های متعددی پوشیده شده است. بخش جنوبی این جناح از نگاره ۲۳ هیئت نمایندگی ملل گوناگون متشکل شده است. این نقوش همچنین در بخش غربی جناح شمالی این کاخ مجدداً تکرار شده‌اند. هر یک از این هیئت‌ها از ۳ تا ۹ نفر فراهم شده‌اند که هر کدام از آن‌ها کالا یا حیوانی را به همراه دارند. جلو‌ترین شخصی که در هر هیئت دیده می‌شود، احتمالاً سرپرست و سرگروه است، این شخص چیزی به همراه ندارد و توسط راهنما یا آجودانی محلی به سوی کاخ هدایت می‌شود. در همه جا راهنمایان دست سرپرست هیئت نمایندگی را به گرمی در دست گرفته‌اند. هیئت‌های نمایندگی با درخت سروی که نماد سرسبزی و سربلندی و سرزندگی همیشگی است، از هم تفکیک شده‌اند.




بخش ۲-پیکره مردی از نمایندگان کاپادوکیا ترکیه مرکزی امروزی:


نقش هدیه آورندگان که در سمت چپ پلکان شرقی کاخ آپادانا سنگ تراشی شده نمایندگان ۲۳ استان تابع پادشاهی ایران را نشان می‌دهد که در حال حمل هدایای خود می‌باشند.




 در این نقش بزرگان مملکتی بطور یک درمیان در لباسهای معروف به پارسی و مادی دست نماینده اول هدیه آورندگان را گرفته و به سوی پادشاه راهنمایی می‌کنند. این نقش بخشی از مراسم بار پادشاهی را نمایش می‌دهد.هر گروه از نمایندگان با یک درخت سرو که سمبل جاودانگی بوده از یکدیگر جدا شده‌اند.





کاپادوکیه سرزمینی بوده است در جنوب دریای سیاه در ترکیه امروزی، نمایندگان کاپادوکیه پنج نفرند که یک دست لباس همانند ارمنیان، یک اسب آراسته و تزئین‌شده به همراه دارند. این گروه کلاه‌های خاصی بر سر دارند که بی‌شباهت به کلاه ارمنیان نیست. اینان ردای موقری به دوش انداخته‌اند که دو گوشه این ردا در سمت شانة راست به همدیگر سنجاق شده‌اند. هیئت نمایندگان کاپادوکیه به دنبال هیئت لیدیایی قرار دارد.





سخنان داریوش: خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را خلق کرد و به مردم شادی داد. میل من آن است به آنچه که راست است. انسان دروغگو را دوست نیستم.

۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

کلاه خود ایلامی از ايلام ميانه در موزه متروپولین-(1500-1100 پ م )


کلاه خود ایلامی ایلام میانه (۱۵۰۰-۱۱۰۰ پ م) - ورق طلا بر روی برنز توسط قیر چسبانده شده است. این نمونه‌ای از پوشش سر یک سرباز ایلامی است که هنرمندانه و استادانه با سه پپکره از خدایان باستان ایلامیان به همراه یک پرنده شاهین مانند با بالهای گشوده و نشسته بر بالای کلاه در ایران زمین آراسته گردیده است. یک چنین کلاه خودی را یک فرمانده و یا جنگجویی بزرگ و نامدار به سر می‌گذاشته، و شاید در موارد خاص و نه در میدان نبرد و نشانی بوده از جایگاه وی در نزد جامعه و مردم و نمودی از خدایان ایرانیان باستان بویژه خدایان جنگ و نگهبان و شاید مانند طلسمی برای پوشنده کلاه بوده باشد. این گوهر بسیار گرانبهای هنری و تاریخی هم اکنون در موزه متروپولیتن است.












۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه

صف منتظران شرفیابی به نزد داریوش بزرگ در پلکان شرقی کاخ آپادانا در تخت جمشید (بخش ۱-پیکره مرد عرب در انتهای صف)






بخش ۱-پیکره مرد عرب در انتهای صف:






میهمانان بر روی کرسی‌های سنگی اطراف می‌نشسته‌اند تا اجازه ورود به بارگاه شاهی بیابند.

نقش هدیه آورندگان که در سمت چپ پلکان شرقی کاخ آپادانا سنگ تراشی شده نمایندگان ۲۳ استان تابع پادشاهی ایران را نشان می‌دهد که در حال حمل هدایای خود می‌باشند. در این نقش بزرگان مملکتی بطور یک درمیان در لباسهای معروف به پارسی و مادی دست نماینده اول هدیه آورندگان را گرفته و به سوی پادشاه راهنمایی می‌کنند. این نقش بخشی از مراسم بار پادشاهی را نمایش می‌دهد.


هر گروه از نمایندگان با یک درخت سرو که سمبل جاودانگی بوده از یکدیگر جدا شده‌اند.
قش سپاه جاویدان در سمت راست پلکان شرقی کاخ آپادانابه تصویر در آمده. تعداد نفرات این سپاه هیچ‌گاه کمتر از ۱۰ هزار نبوده و هرگاه یکی از آنان کشته و یا مریض می‌شده سریع یک نفر جایگزین او می‌شده از همین روی آنان را سپاه جاویدان گفته‌اند.
سه مرد بدون کلاه که افسار شتری کوچک و تک کوهان را در دست گرفته‌اند، هیئت نمایندگی تازیان را فراهم ساخته‌اند. نفر میانی پارچه یا عبایی را در دست دارد که احتمالاً از پشم ش‌تر بافته شده است. تنها پوشاک این سه تن، پارچه بلندی است که بخود پیچیده‌اند و دست‌ها و شانه‌هایشان از آن بیرون است. دنبالۀ این پارچه بدون اینکه بسته یا محکم شود، به حال خود‌‌ رها شده است. اینان پای‌افزارهایی چوبی دارند که با ریسمانی بر روی پا بسته شده است.




پیکره مرد عرب 





سپاه جاویدان:




نقش بزرگان ایران با گل نیلوفری در یک دست سران مملکت ایران را نشان می‌دهد که دست یکدیگر را گرفته و گفتگو کنان به سمت کاخ آپادانا در حال حرکتند.



نقش افرادی که در حال آوردن فرش، صندلی و درشکه شاهی هستند که در سمت راست پلکان شرقی کاخ آپادانا نشان داده شده است. به نظر می‌رسد نقش تنها زن تخت جمشید را بر محور مرکزی چرخ این درشکه‌ها می‌توان دید.

کاخ آپادانا با سقفی به بلندی حدود ۲۰ متر بلند‌ترین و باشکوه‌ترین ساختمان تخت جمشید است. این کاخ دارای سه ایوان و یک سالن مرکزی با ۷۲ ستون بوده که نشان دهنده جایگاه این عدد در فرهنگ ایران باستان بوده. بر روی این ستون‌ها سرستونی به شکل گاو یا شیر با وزنی حدود ۱۴ تن قرار داشته که سقف کاخ روی آن استوار می‌شده.


در وسط دیوارهای کوتاه کاه گلی اطراف کاخ آپادانا ناودانهای سنگی قرار دارد که آب پشت بام را به سیستم آب زیر زمینی برای خروج از تخت جمشید انتقال می‌داده.


سخنان داریوش: خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را خلق کرد و به مردم شادی داد. میل من آن است به آنچه که راست است. انسان دروغگو را دوست نیستم.

۱۳۹۰ تیر ۱۲, یکشنبه

خروش بابک خرمدین!




منم بابک ایستاده در دل مردم نامم همچنان لرزه بر اندام ایران ستیزان می‌اندارد راهم همچنان استوار و پایدار است اینک اما گرچه تندیسی از من بر بالای دروازه‌ها و جای جای شهرهای ایران ایرانیان را رهنمون و دشمنان را نهیب دورباش نیست اما مرا همین بس که نامم در دل مردم زنده و استوار است و فریادم بر زبان مردم جاریست تا که اهریمن را پس راند گرچه اهریمن چ‌تر تاریکی بر میهنم گسترده و چهره‌هایمان را زرد می‌خواهد اما بس بیهوده در تلاش است چرا که این خون بابک است که در رگهای رادمردان این سرزمین ریشه دوانیده و چهر‌ها را سرخ نگه می‌دارد تا اهریمن نتواند ریشه شومش را در میان مردم استوار سازد گرچه تخم نفرت پراکنده باشد!
آری منم بابک و ماییم بابک‌‌ همان آزاد مردانکه اهرمن را سرانجام از آن‌ها گریزی نیست!



بابک خرمدین دلاور ایرانی و استوره مبارز در برابر اهریمن





همین چند هفته پیش بود که خبر نابودی تندیس آرش کمانگیر در ساری شگفتی دوباره مردم را آفرید ولی جوششی را در آنها برنینگیخت تا این که  چند روز پیش هم دستور نابودی پیکره آریو برزن شگفت آور شد ولی باز هم  این مردم به خلسه فرو برده  فقط بهت زده نگاه کردند و همین و امروز فرداست که نابودی این پیکره هم خواهیم دید و خلاص مگر فراموشمان  نکردند  هنگامی که پیکره های مشاهیر در تهران و برخی شهرستانها دزدیده شد  اینها هم روش!
به هین سادگی بازم فراموشموان خواهند کرد درست همونجور که دوست دارند فراموشمان شود که کی بودیم و هستیم و به  این کشور و سرزمین چی گذشته و کی بهش تاخته کی خیانت کرده و کی جانفشانی کرده و تو دل مردم نشسته و ...



در این کشورهمه سرمایه اش خرج بالابردن پرچم سیاه یک قبیله عرب است  مردم باید  عادت داده شوند  که برای سیاهی ها خودشان را به آب و اتش بزنند  و گرنه چجوری باید برای مرگ  قاتلین پدرانشان بیان بیرون و با قمه سرو کله خودشون رو متلاشی کنند تازه ما باید دلمون رو به این حوش کنیم که اسکندر پیش از ورود اسلام به ایران تاخت  و چون این جماعت اهریمنی بطور کل پیشینه وجود  ایران  و تاریخ ایران و جهان را پیش از فرار یک مرد عرب از یک شهری به شهر دیگر در بیابانهای حجاز نمیپذیرند و گرنه الان نه تنها بجای آریو برزن پیکره اش را در میادین نصب میکردند بلکه بی گمان سالروز مرگش هم در تقویم ایران تعطیل رسمی بود و برای این روز بزرگ عزای عمومی هم گرفته میشد و حتی دسته های عزاداری هم راه می انداختند تا بیشتر باخودمان بر سر جنگ بیاییم و آستین برای نابودی پیکر فرهنگ ایران بالا بزنیم.



آری اینچنین است که  چرا در سرزمینی که دچار آفت اهریمنان شده بجای اینکه ما بر سوگ سیاوش بگرییم  و دلیریهای کاوه و فریدون و آریوبرزن و و پیروزان و یعقوب لیث و مازیار و بابک ها  و ...ستایش کنیم باید برویم به سوگ قاتلین پدرانمان بنشینیم و زاد و مرگ آنان جشن و عزای ما فراموشی دادگان ! 

فرامواشی دادگانی که اهریمن با همه توانش تلاش در به فراموشی دادن یرنوشت پیشینیانشان که در برابر این اهریمن سربلند کردند و هر بار اهریمن را به پس راندند قهرمانانی همانند بابک خرمدین که اکنون اهریمن با اینکه  نشانش را از تماشاگه نگاه مردم دزدیده اما فریاد و منش پایمردیش در جای جای این سرزمین همچنان اهریمن را به نبرد میخواند وو پژواک صدایش  شیشه عمر  اهریمن را  در هم خواهد شکست!

باشد که روزی تندیس زیبای بابک در جای جای این سرزمین برآمده از دل مردم رهروان میهن دوست را رهنمون باشد!