۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

سالروز كودتاي قوچان، قتل نادرشاه و تغيير مسير تاريخ خاور زمين







دهم ژوئن سال 1747 (20خرداد و روزي چون امروز) در فتح آباد قوچان، نادرشاه در خوابگاهش به دست تني چند از ژنرالهايش به قتل رسيد و به اين ترتيب ناپلئون شرق از اين دنيا رفت ـ مردي كه آرزو داشت ايران را بار ديگر ابرقدرت جهان كند. دهم ژوئن درعین حال سالگشت مرگ دو زمامدار برجسته دیگر است. دو هزار و هفتاد سال پيش از قتل نادر، اسكندر مقدوني نيز دهم ژوئن (سال 323 پيش از ميلاد) در بابل (جنوب غربي بغداد امروز) درگذشت و دهم ژوئن سال 1190 فردريك باربروسا (ريش قرمز) پادشاه امپراتوري مقدس (كاتوليكهاي اروپا) در جريان لشكركشي به خاور ميانه (جنگهاي صليبي) در رود سالف (گوک سو) در جنوب غربي آناتولي (تركيه امروز) غرق شد و عمرش پایان یافت.

نادر در سال 1736 ميلادي در یک اجتماع بزرگ در آذربایجان با رای زعماي ايران، سران قبايل، كدخدايان و معتمدان نقاط مختلف كشور به شاهي انتخاب شده بود. وي نيروهاي روسيه را به آن سوي داغستان فراري و عثماني را گوشمالي داده و برجاي خود نشانده بود، منطقه فرارود (آسياي ميانه) را آرام، و گردنكشان ايران خاوري (پختون ها = پشتون ها) را تنبيه و دهلي را در سال 1739 (نوروز) به تصرف خود درآورده بود. نادر نه تنها حاكميت ايران را بر سراسر خليج فارس مسلم ساخته بود، بلكه سران مسقط و عمّان را نيز به سوي خود جلب كرده، سرگرم ساخت ناو جنگي و درصدد تصرف جزيره زنگبار در حاشيه آفريقا هم بود تا راه آسيا را بر استعمار غرب سد كند.

نادر دو سوم از ايام عمر خود را روي زين اسب گذرانيد و لشكركشيهاي لاينقطع و ضعف مزاج و خستگي جسماني ناشي از آن، وي را به تدريج بدخلق و خوي ساخته بود كه نتيجه اش اتخاذ تصميمات سخت و نيز اعمال مجازاتهاي شديد و فوري اطرافيان خود و مقامات از جمله افسران ارشد بود.

تصوير ديگري از نادرشاه 


نادر كه آخرين آيين هاي نوروزي دورات حيات را در كرمان گذرانيده بود، نيمه خرداد در راه بازگشت به پايتخت خود (مشهد)، در فتح آباد قوچان اردو زده بود. در اين اردوگاه كه در 12 كيلومتري قوچان (خبوشان آن زمان) برپا شده بود، نادر دژباني اردو را به احمدخان دراني، افسر 25 ساله پشتون، سپرده بود كه اين امر باعث ترس افسراني شده بود كه بر جان خود ايمن نبودند. نادر در جوانی با مادرش به اسارت افشارها درآمده بود ـ که گهگاه خراسان جنوب غربی را غارت می کردند. وی پس از مرگ مادر از اسارت گریخته بود و با اینکه همین دوران اسارات، اورا به نادر افشار معروف ساخته بود ولی از افشارها دلخوش نبود و میان دو طرف کینه ادامه داشت.

اين بيم و نگراني به زودي 70 افسر و عمدتا از قاجارها و افشارها را برآن داشت كه هم قسم شوند تا نادر را بكشند. اين توطئه گران شبانه (10 ژوئن 1747) به چادر خوابگاه نادر نزديك شدند، نگهبان چادر را خفه كردند، و وارد چادر شدند. نادر با شمشير دست به دفاع زد ولي صالح خان دست نادر، و يك ژنرال قاجار سر او را قطع كرد و روز بعد، در آن اردوگاه عظيم جز جسد نادر ـ تقريبا چيزي ديگر بر جاي نمانده بود، و اين بود سرانجام يكي از مردان بزرگ تاريخ مشرق زمين.

جنازه نادر سپس در گوري كه خود قبلا در خيابان بالا در مشهد تدارك ديده بود دفن شد. در جريان كفن و دفن بود كه حاضران متوجه شدند نادر ريش خود را رنگ ميزد تا كهولت او آشكار نشود.

نادر كارها و وقايع روزانه را در پايان هر روز به منشي اش ميرزا مهدي ديكته مي كرد تا فراموش نشوند. وي جز پزشك، هرگز از كمك اروپائيان استفاده نكرد. نادر نسبت به اروپاييان بسيار بدبين بود، از همين رو به جاي خريد كشتي از اروپا، از مازندران و از راه خراسان كه هموارتر بود، چوب به بوشهر حمل كرد و 19 كشتي جنگي توپدار ساخت. به ابتكار نادر بود كه توپهاي سبك كه تا آن تاريخ در جهان سابقه نداشت ساخته شد و اين توپهاي قابل حمل با شتر، زنبورك نام گرفتند. نادر خريد كالاي صنعتي (تكنولوژيك) از اروپا را روا نمي دانست و بارها گفته بود كه چنين خريدهايي قوه ابتكار را از ايراني سلب مي كند، ما خودمان بايد نيازهاي صنعتي مان را برطرف سازيم، آنان (فرنگي ها) چيزي بالاتر از ما ندارند، ما نبايد عادت كنيم كه محتاج ديگران شويم.

به نوشته مورخان اروپايي، نادر بر خلاف صفويه، كوچكترين نظر مساعدي به اروپاييان نداشت و براي تارانيدن آنان از آبهاي شرق بود كه درصدد ايجاد يك نيروي دريايي بزرگ برآمده بود تا بتواند با آن جزاير اقيانوس هند از جمله زنگبار را از دسترس اروپاييان كه هدفي جز سلطه و استثمار شرق نداشتند دور سازد و براي اين منظور مهندسان كشتي ساز هند را با كمك پارسيان ساكن اين شبه قاره يافته و استخدام كرده بود. اين مورخان نوشته اند نادرشاه كه شديداً به اروپاييان بدبين بود به سرزمينهاي مورد نظر اروپاييان در منطقه، از جمله عمّان قول حمايت نظامي داده بود. نادرشاه استقرار اروپاييان در بنادر اقيانوس هند و خليج هاي منشعب از آن را كه به بهانه تجارت صورت مي گرفت، وسيله اي براي دست اندازي به همه شرق تلقي مي كرد

نادرشاه علاقه عجيبي به جمع آوري كتاب و اهداء آنها به كتابخانه ها داشت. وي صدها جلد كتاب خطي نفيس به كتابخانه رضوي مشهد هديه كرده بود.

كودتاي دهم ژوئن 1747 قوچان، نه تنها مسير تاريخ ايران، بلكه سرنوشت مشرق زمين را تغيير داد. اگر اين كودتا رخ نداده بود، انگلستان بر آسياي جنوبي و بعداً خاورميانه، و روسيه بر قفقاز و سپس آسياي ميانه دست نمي يافتند، افغانها (نامي كه انگلستان بر ايرانيان ساكن خاور ايرانزمين گذارده است) از بدنه میهن جدا نمي شدند و مسائلی به نام كشمير و وزیرستان به وجود نمي آمد و نقشه جغرافيايي آسياي جنوبي چيز ديگري بود و ....

براي اثبات احساس ميهن دوستي نادر ذكر اين دو دليل كافي است: يكي حك كردن عبارت نادر ايران زمين بر سكه هايش و ديگري ورود وي به شهر دهلي در روز نوروز. وي پس از شكست دادن ارتش هند، منتظر شد تا نوروز فرا رسد و در اين روز ملي ايرانيان وارد دهلي شود. 

http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.